شعرهایِ شعرای معاصر برایِ من جذابیت بیشتری از شعرهایِ شعرای کهن داشته، شاید بخاطر سختتر بودن درکِ شعرهایِ کهن باشد و ملموستر بودن شعرهایِ معاصر. به هر حال تو فهرستِ کتابهایی که باید بخوانم، چند عدد کتاب شعر از شعرای مورد علاقهام هم به چشم میخورد، اما همیشه ادبیات داستانی را بر شعر ترجیح دادم در خرید. البته یک بار کتابِ شعری خریدم از جناب فریدون مشیری برای همسرِ گُلم، و آنهم بخاطرِ علاقه همسرم به فریدون مشیری و البته علاقه من به همسرم بود.
شعرا را از کانالهای تلگرامی دنبال میکنم که چند وقت پیش سیدتقیِ عزیز، خبر از رونمایی از اولین کتاب خودش داد. تو پیش فروش اینترنتی کتابش، یک عدد برای خودم سفارش دادم. شعرهایِ سیدتقی را خیلی دوست دارم همچنان که خودش را هم. و حالا اولین کتابِ شعرش تبدیل به اولین کتاب شعر کتابخانهام شده است. و قسمت دوست داشتنی ماجرا هم امضاءِ سیدتقی عزیز بر صفحۀ نخست کتاب است.
نه مثل کوه محکمم نه مثل رود جارى ام
نه لایقم به دشمنى نه آن که دوست دارى ام
تو آن نگاه خیره اى در انتظار آمدن
من آن دو پلک خسته که به هم نمى گذارى ام
تو خسته اى و خسته تر منم که هرز مى روم
تواز همه فرارى و من از خودم فرارى ام
زمانه در پى تو بود و لو ندادمت ولى
مرا به بند مى کشد به جرم راز دارى ام
شناختند مردمان من و تو را به این نشان
تو را به صبر کردنت مرا به بى قرارى ام
چقدر غصه مى خورم که هستى و ندارمت
مدام طعنه میزند به بودنم ، ندارى ام
سیدتقیسیدی
مرا مهمونِ شعر کنید در دیدگاهها، البته با شرطِ معاصر بودن شعر :)
درباره این سایت