اُوِه از آن جور آدم‌هایی هست که تا مدت‌هایِ خیلی زیادی در ذهن آدم می‌ماند. حتی می‌شود دلتنگش شد. حتی شاید یک سال بعد کتاب را دوباره ورق بزنم به این امید که  اُوِه دوباره ماجرایی جدید دارد و واژه‌ها با جابه‌جا شدن آن را به تصویر می‌کشند.

راستش اُوِه از آنجور آدم‌هایی نیست که بخواهد همه را بغل بگیرد ولی دلم میخواست که زنگ درِ خانه اُوِه را می‌زدم و بی مقدمه فقط بغلش می‌گرفتم.

اُوِه را خواندم و  با اختلاف شد دوست‌داشتنی ترین شخصیت ادبی من.

سونیا یک‌بار این طور گفتبرای فهمیدن مردهایی مثل اُوِه و رونه، آدم باید متوجه باشه که این‌ها مردهایی هستند که به اجبار در دوران دیگه‌ای زندگی می‌کنند. مردهایی مثل اون‌ها از زندگی فقط چند چیز ساده می‌خوان؛ یک سقف بالای سرشون، یک خیابون آروم، یک خودرو و یک همسر وفادار، شغلی که به اون‌ها وجهه‌ی اجتماعی ببخشه و خونه‌ای که دایم چیزی تو اون خراب‌شه تا اون‌ها بتونند سرگرم تعمیرش باشند


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها